ما . . .

۶ مطلب در تیر ۱۳۹۳ ثبت شده است

آنچه را که خدا به من بخشیده است، هیچ کس نمی تواند بازستاند، زیرا بخشش های او جاودانه اند.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۹۳ ، ۱۳:۵۱
بیتاب نبودنهایت
یعنی میشـــــــه؟؟؟
یه روز تو آغـــــــــــوش تـــــــو بیدار بشم؟؟؟
 بعد خوابالو نگات کنم ببینم ... دراز کشیدی داری منو نگاه میکنی اولش باورم نشه!
فکر کنم هنوز خوابم ...
هی چشمامو بمالم و باز و بسته کنم بعد ببینم داری بهم لبخند میزنی بعد بگی : ... صبح بخیر زنـــــــدگــــیــــ ـــه مــــــــــن دیدی آخر سر مال هم شدیم
منم دستامو سمتت دراز کنم و بگم: بیا بـــــــــــــغـــــ ــــلـــــــم
محکم بغلم کنی
و بگی... عـــــــــــاشــــــ ــــقتــــــــم دیـــــــوونــــــه
منم در گوشت آروم بگم.... خـــــــــــوبــــــ ـــه
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ تیر ۹۳ ، ۱۸:۳۴
بیتاب نبودنهایت

پشت آن پنجره ی رو به افق،
پشت دروازه ی تردید و خیال،
لابه لای تن عریانی بید،
لابه لای شاخ و برگ های خزان،
من در اندیشه ی آنم که تورا وقت دلتنگی خود دارمو بس

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ تیر ۹۳ ، ۱۸:۳۱
بیتاب نبودنهایت

بازم رفتی سفر.

بازم من دلتنگنم.

بازم غصه تو دلم خونه کرده.


هعیییییی

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ تیر ۹۳ ، ۱۱:۴۵
بیتاب نبودنهایت

تو : من کیم؟


من : سوال خوبیه ، تو کیی؟


تو : یعنی نمی شناسی منو؟


من : بگو یادم بیاد، یه چیزایی یادمه .


تو : من همونیم که اگه یکی نباشه ، همه چی براش سرد و تاریکه. انگار نفسش به اون بنده . می دونم حرف تکراریه اما من همونیم که عاشق توست.


من : :)))   &  :-*

آهان شناختمت تو عزیز منی . تو گل منی . تو زندگی منی.


تو : :)))))  & :-X


عشق

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ تیر ۹۳ ، ۰۹:۲۱
بیتاب نبودنهایت

من:

سلااااااام
خوابی یا بیدار؟

تو :
سلام
هنوز خوابم

من:
بیدار شو دیگه

تو:
من هنوز خوابم صدات نمیرسه

من :
:-X
الان چی؟

تو:
عه دیگه عمراً خوابم بیاد.

به همین سادگی یک عاشقانه ی آرام

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ تیر ۹۳ ، ۱۸:۴۲
بیتاب نبودنهایت